پیمانه پرست
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جمله سازی با پیمانه پرست
ز خود پرستی و هستی دلم بجان آمد بگو که ساقی مستان بیار پیمانه
می پرستی محتسب از ما بلندآوازه شد شیشه را با ساغر و پیمانه سرگوشی بس است
از زهر بلا پرست پیمانه ما دورست ز ملک عافیت خانه ما
مست پیمانه اوا آتش، من و شمع سحری می پرستان به می و قبله پرستان به نماز