پهلوانی سرود

لغت نامه دهخدا

پهلوانی سرود. [ پ َ ل َ س ُ ] ( ترکیب وصفی، اِمرکب ) سرود بزبان پهلوی یا پارسی فصیح:
ترا گاه بزم است و آوای رود
کشیدن می و پهلوانی سرود.فردوسی.بفرمود تا خوان بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
برامشگری گفت کامروز رود
بیارای با پهلوانی سرود.فردوسی.سخنهای رستم به نای و به رود
بگفتند بر پهلوانی سرود.فردوسی.مغنی سحرگاه بر بانگ رود
بیاد آور آن پهلوانی سرود.نظامی.

فرهنگ عمید

سرود به زبان پهلوی: به رامش گری گفت کامروز رود / بیارای با پهلوانی سرود (فردوسی: ۷/۶۰۷ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سرود بزبان پهلوی یا پارسی فصیح: سخنهای رستم به نای و به رود بگفتند بر پهلوانی سرود. ( فردوسی ) مغنی سحر گاه بر بانگ رود بیاد آور آن پهلوانی سرود. ( نظامی )

جمله سازی با پهلوانی سرود

سرود نیبلونگ‌ها بر پایهٔ نقش مایه‌های پهلوانی ژرمنی پیش از مسیحیت سروده شده و با رویدادها و سنت‌های شفاهی سده‌های پنجم و ششم میلادی پیوند دارد.
مغنی سحرگاه بر بانگ رود به یادآور آن پهلوانی سرود
سخنهای رستم بنای و برود بگفتند بر پهلوانی سرود
از نامورترین بوق‌های عاج در داستان‌های کهن اروپایی بوق عاج رولاند، قهرمان داستان فرانسوی سرود رولاند است. رولاند به خاطر تعصب پهلوانی‌اش از دمیدن در بوق عاج خود برای یاری خواستن از شاه شارلمانی خودداری می‌کند و همین امر باعث کشته شدن خود او و سپاهیانش در نبرد با دشمن می‌شود.
بر آورد آواز و برداشت رود همی داد بر پهلوانی سرود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
چیپ یعنی چه؟
چیپ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز