پای خود را کنار

لغت نامه دهخدا

پای خود را کنار کشیدن. [ ی ِ خوَد / خُدْ ک ِ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) دیگر در امری که دخالت داشت دخالت نکردن.

جمله سازی با پای خود را کنار

برنمی‌دارد نظر صائب ز پشت پای خود هرکه چون نرگس درین گلزار بینا می‌شود
به پای خود به جهنم رود عدو تو مگوی که بر من و تو درِ اختیار نگشاد است
او در تمام عمرش روی پای خود ایستاده و بدون کمک کسی روزگار می‌گذرانده‌است.
یونانیان و اهالی رم نیز به داشتن بازی‌های همراه با توپ که در آن‌ها از پای خود استفاده می‌کرده‌اند، شناخته شده‌اند.
بازیکنان مجاز به استفاده از دست و پای خود برای دادن پاس یا زدن شوت نمی‌باشند و فقط بایستی از کراس‌های خود استفاده کنند.
چرا مخمور می گردی بیا و همدم ما شو قدم در راه یاران زن مزن تیشه به پای خود