هزار استین

لغت نامه دهخدا

( هزارآستین ) هزارآستین. [ هََ / هَِ ] ( اِ مرکب ) کنایت از دریاست، چه هر شعبه از آن به منزله آستینی است. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( هزار آستین ) (اسم ) دریا ( چه هرشعبهای از آن بمنزل. آستینی است ) بر.

جمله سازی با هزار استین

هم دست هزار آستینی هم صدر هزار آستانه
هزار آستین بادت و جبه صد گراز در بود گوی جیبت رسد
گر هزار آستین برافشانی ندهندت زیاده از روزی
منت او راست هزار آستین بر کمر کوه و کلاه زمین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دول
دول
فاسد
فاسد
گاییدن
گاییدن
لطیف
لطیف