نیمه خیز

لغت نامه دهخدا

نیمه خیز. [م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) نیم خیز. رجوع به نیم خیز شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نیم خیز: (( در جای خود نیم خیز شد و گفت... ) )

جمله سازی با نیمه خیز

گفتم ای آرام جان چون آمدی از راه دور مست و لایعقل چنین افتان و خیزان نیمه شب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال حافظ فال حافظ فال فنجان فال فنجان