نواله بر

لغت نامه دهخدا

نواله بر. [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ] ( نف مرکب ) نواله برنده. ( برهان قاطع ). حامل نواله. ( فرهنگ فارسی معین ). کسی که توشه و آذوقه می آرد. ( ناظم الاطباء ). || ریزه خوار. روزی خور.
نواله بر.[ ن َ ل َ / ل ِ ب ُ ] ( اِ مرکب ) کارد. ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ). سکین. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

( صفت واسم ) کاردسکین.

جمله سازی با نواله بر

به من، که گرد درت چون سگان همی گردم نواله گر ندهی، استخوان دریغ مدار
شاهان عصر از در من نان خوهند اگر از خوان تو نواله بچون من گدا رسد
... ولها جلال ليس فوق جلالها الا جلال اللهجل جلاله و لها نوال ليس فوق نوالها الا نوال الله عم نواله
نواله دو جهان بر نتافت معدش از آن که سیر بود و برین خوان نمک نداشت ابا
بدزد لب، چو بگیرم به زیر دندانش نواله ای به دهن آمده ست، باز مگیر