لغت نامه دهخدا
نقل خواجه. [ ن ُ ل ِ خوا / خا ج َ / ج ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) دانه ای باشد سیاه رنگ و مدور از نخود کوچک تر، پوست آن بسیار سیاه و مغز آن به غایت سپیدمی باشد، گرم و تر است، تن را فربه کند و قوت باه دهد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آن را به عربی حب السمنه و حب الحنکلا گویند. ( از برهان قاطع ). اسم فارسی حب السمنه است. ( از تحفه حکیم مؤمن ).