نظم بردار

لغت نامه دهخدا

نظم بردار. [ ن َ ب َ ] ( نف مرکب ) نظم پذیر. قابل انتظام. که به سامان شود و انتظام و ترتیب پذیرد. گویند: این خانه نظم بردار نیست؛ یعنی آشفته است و قابل انتظام و نظم و ترتیب نیست.

فرهنگ فارسی

نظم پذیر ٠ قابل انتظام ٠ که بسامان شود و انتظام و ترتیب پذیرد ٠

جمله سازی با نظم بردار

بايد توجه داشت، انتقال ولايت از طرف امام معصوم عليه السّلام به فقيه، نه از جهتبُعد وظايف شخصى امام (7) و نه از جنبه ولايت عصمت اوست، بلكه صرفاً از بُعدرهبرى و زمامدارى است. يعنى زعامت و اداره امور و قيام بهعدل و حفظ نظم و امنيت كشور اسلامى طبق كتاب و سنّترسول اللّه و تعاليم ائمه هدى عليهم السّلام مى باشد. وانتقال چنين سمتى از سوى امام عليه السّلام به ديگرى، امرى ممكن و اساساً ضرورى ومنطبق بر قانون عامّ ولايت الهيّه است كه تعطيل بردار نيست؛ زيرا نياز جامعه بهاصل رهبرى و وجود رهبر و مدير، يك امر واضح و روشن است. هيچ انسان متفكرى منكر اينحقيقت نيست كه هيچ جامعه اى بدون رهبر و سازمان دهنده و هيچ لشكرى بدون فرمانده و هيچامّتى بدون امام نمى تواند دوام بياورد. نظام عالم چه در قلمرو تكوين و چه در حوزهتشريع و لزوماً همه امور اجتماعى انسان اعمّ از سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى،به مدير و گرداننده و نظام دهنده اى خبير و آگاه نيازمند است و اين امر بديهى، مورداتفاق همه ملل دنيا بوده و هست.