مسند فروز

لغت نامه دهخدا

مسندفروز. [ م َ ن َ ف ُ ] ( نف مرکب ) مسندفروزنده. مسندافروزنده. مسندافروز. آن که روشنی مسند به وجود او بازبسته است. روشنی بخش مسند پادشاهی و حکومت:
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی.حافظ.و رجوع به مسندافروزشود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مسند افروز: مسند فروز دولت کان شکوه و شوکت برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی. ( حافظ )

جمله سازی با مسند فروز

💡 باشد از رفعت سپهری زو فروزان گشته مهر چون بود خسرو در او مسند نشین هنگام بار

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز