ماتم زا
فرهنگ فارسی
جمله سازی با ماتم زا
منم که کردهام الماس نشئه مرهم را به مرگ عیش سیهپوش داغ ماتم را
گه به غم گاه به ماتم گذرد شکر خدای که به هرحال بزودی گذران است امشب
ای کرده شب باز پسین ماتم خویش گِل کرده، زمین ز دیدهٔ پر نم خویش
مجلهٔ کرانگ! «دیگَرسو» را قدرتمندترین بیان فروشانته از دست و پنجه نرم کردنش با احساساتی همچون هراس، سرافکندگی، ماتمزدگی و درماندگی دانستهاست.
هردم این خلوت نثارش غم شود . دل فسرده غرق در ماتم شود
يعنى كسى كه در ماتم سالار شهيدان امام حسين عليه السلام بيتى سرود پس گريست ويا خود را به گريه زد، مر او را بهشت است.