لچ افتادن

لغت نامه دهخدا

لچ افتادن. [ ل ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) بسیار ریم بیرون دادن ریش. سخت ریمناک شدن قرحه. ریم و قیح پیدا آمدن در ظاهر قرحه یا جراحتی. تباه شدن و ریم بر ظاهر و روی آوردن جراحت یا قرحه. سوخته ای یا ریشی آب پس دادن. چرک و ریم بسیار پیدا کردن قرحه یا جرح و ریم روان روی آن را فراگرفتن. ریم بسیار در آن پیدا آمدن ستیم و آب بر ظاهر پیداکردن. تَقرّح. به بدی رفتن قرحه یا بسیار بر ظاهر ریش روان یا خستگی پیدا آمدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بیرون آمدن چرک از جراحت.

جمله سازی با لچ افتادن

تن:با حركات دست و پا و زبان،با خم شدن،نشستن،به خاك افتادن.
درویش به دلق اندر و اندر بغلش گوهر او ننگ چرا دارد از در به در افتادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز