لنگر دادن

لغت نامه دهخدا

لنگر دادن. [ ل َ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) آغاز از دست دادن تعادل چیزی چون علم برپای داشته و لنگه بار حیوانات و غیره.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تعادل خود را از دست دادن ( چنانکه علم بر پای داشته و لنگه بار حیوانات ).

جمله سازی با لنگر دادن

سامانه مهار انداز چند لنگری از دو یا بیشتر از دو (معمولاً سه) لنگر موقت سَبُک استفاده می‌کنند که با نظم دو تایی، کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. همه این وزنه‌ها به دور یک مرکز قرار می‌گیرند که همگی، در سطح آن مرکز بر روی آب با زنجیر به یک بویه مهار اندازی وصل می‌شوند. برتری سامانه مهار انداز چند لنگری، وزن کم آن، آسانی در گسترش دادن آن، نسبت توان نگهدارندگی به وزن بالا، و امکان استفاده از لنگرهای موقت است.
با توجه به اینکه میزان جذب نیرو در قاب خمشی بر اساس ماتریس سختی بوده و ممکن است با قوی تر شدن یک قسمت، نیروی بیشتری هم جذب شود، لازم است بر این اساس کنترل‌هایی صورت گیرد تا افزایش نیروی داخلی عضو نسبت به نیروی دیده شده در طراحی خطرساز نباشد. مثلاً جذب لنگر بیشتر در انتهای تیر، نیازمند پیچ‌های بزرگتری دراتصال تیر به ستون می‌تواند باشد. با جوش دادن و تقویت بیش از حد پای ستون با استیفنرهای متعدد می‌توان باعث جذب لنگر در یک اتصالی که مفصلی فرض شده گردید و موجب گسیختگی در پای ستون یا ورق کف ستون یا بولتها یا واژگونی فونداسیون شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال اعداد فال اعداد