فراز امده

لغت نامه دهخدا

( فرازآمده ) فرازآمده. [ ف َ م َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آمده. پدیدشده. مخلوق. آفریده:
رفتند یکان یکان فرازآمدگان
کس می ندهد نشان بازآمدگان.( منسوب به خیام ).رجوع به فراز شود.

فرهنگ فارسی

( فراز آمده ) ( صفت ) ۱ - نزدیک آمده پیش آمده ۲ - رسیده ۳ - وارد شده ۴ - بالا آمده ۵ - به هم آمده بسته شده ۶ - پدید شده مخلوق آفریده.

جمله سازی با فراز امده

باز کن پرده ز رخ زان که در خانهٔ دل کرده بر غیر تو ای دوست فراز آمده‌ایم
زاغان ز بَرِ برف فراز آمده هر جا همچون سپه هندو در مَعْدِ‌ن‌کافور
این جمله کیانند بدین آب و بدین جاه نی خورشید اینجای فراز آمده نی ماه
من بر بام خانه فراز آمده، زيارت عاشورا مى خواندم، در پى اين دعا دو دنيا مى رسيد وگشايش فراوان در زندگى پديد مى آمد...(653)
ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم تا کنون بر در اینخانه فراز آمده ایم
بود یک‌چند نشیب طلبت در ره ما از نشیب طلب اکنون به فراز آمده‌ایم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
امجق یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز