غند شدن

لغت نامه دهخدا

غند شدن. [ غ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) گرد آمدن. جمع شدن:
من غند شدم ز بیم غنده
چون خرس نگون فتاده دردام.ابوطاهر خاتونی.دمنه؛ سرگین غنده شده. ( مقدمة الادب زمخشری ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گرد آمدن جمع شدن.

جمله سازی با غند شدن

غند و شاخه‌ای از آن به نام شاه‌دره نیروگاه برق پامیر یک را تأمین می‌کند. جریان رودخانه بسیار فصلی است، در زمستان کم است، اما در ماه‌های ژوئیه و اوت به آب شدن برف آب آن زیاد است. پهنای رود بین ۱۰ تا ۵۰ متر و ژرفای آن تا ۱٫۵ متر متغیر است. به دلیل کوهستانی بودن، مسیر رودخانه بسیار سریع است و در برخی مواقع بیش از ۲ متر بر ثانیه سرعت دارد. بستر آن صخره‌ای و کرانه‌های آن شیب‌دار و پرشتاب است. اغلب آب رود تمام دره رودخانه را اشغال می‌کند، اما گاهی به چند مسیر تقسیم می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
امجق یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز