عربده زدن

لغت نامه دهخدا

عربده زدن. [ ع َ ب َ دَ / دِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) فریادکشیدن. فریاد ناهنجار برآوردن. بدمستی کردن. بانگ وفریاد کردن. بانگ زدن بر روی کسی از خشم یا مستی.

فرهنگ فارسی

فریاد کشیدن فریاد ناهنجار بر آوردن

جمله سازی با عربده زدن

بززگسالان نيز در بعضى از مواقع براى انتقام گرفتن به همين كارهاى كودكانه دستمى زنند. مكرر انفاق افتاده كه جوانى نسبت به دخترى علاقه مند شده و در خواست ازدواج كرده است. دختر به جهاتى او را لايق همسرى خود ندانسته و عملا از وى تحقير كرده است.جوان شكست خورده براى جبران حقارت خود به فكر انتقام جويى افتاده و به كارهاى ناروايى دست زده است. بعضى از آن ها در شب عروسى دختر با عربده و فرياد و شكستن چراغ ها و بر هم زدن مجلسى عروسى، شكست خود را جبران كرده او انتقام گرفته اند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز