سپید بالا

لغت نامه دهخدا

سپیدبالا. [ س َ / س ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از صبح اول است که صبح کاذب باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به سپیدپهنا شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) صبح کاذب مقابل سپید پهنا.

جمله سازی با سپید بالا

به زلف و عارض ساج سیاه و عاج سپید به روی و بالا ماه تمام و سرو روان
ساران بالا، روستایی از توابع بخش همایجان شهرستان سپیدان در استان فارس ایران است.
بدو گفت زانسان که تابنده‌شید برآید یکی پرده بینم سپید (فردوسی) در زبان سانسکریت بنا به قاعده‌ای که واج "h" اوستایی "s" است، پس svar به جای هور می‌باشد و "sol" لاتینی نیز از همین اصل است. خراسان نیز از واژه‌های كهن و سرزمین‌های خاوری بوده و به خورآسان مى‌خواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
با چنین اندیشه، ایرانیان از هر دو سویِ کوهستان البرز ببالا می‌رفتند، و یکایک به چراگاه‌ها دست می‌یافتند، و بالا رفتن آنان از «دوین» ها بود، و با هیچ‌یک از آن «دوین» ها دشواری پیش نیامد مگر با دوین سپید که بزرگ‌ترین «دوین» ها است، و همواره از برف، سر، سپید دارد! شیوه نبرد دوین سپید با ایرانیان نیز چنین گزارش شده‌است:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر یعنی چه؟
تزویر یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز