ای کعبه صفا که کند خسرو از سنگ آستان تو شیرین را
داریم تکیه بر عمل خود بصد امید چون سنگ آستان تو ماراست متکا
شهی که از حجر الاسودش حرم عمریست که بهر محفل وی سنگ آستان کشدا
چون بر توان گشت از رخش؟ و آنگاه خود ناساخته بالین ز سنگ آستان،بستر ز خاک کوی او