سفر رفت وبرگشت

فرهنگستان زبان و ادب

{round trip} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] حرکت مسافر از مبدأ به مقصد و بازگشت وی به همان مبدأ

جمله سازی با سفر رفت وبرگشت

نه یوسفی به سفر رفت از پدر گریان نه در سفر به سعادت رسید و ملک و ظفر
بخيلى كفش نو خريد وبه سفر رفت. به آرامى قدم بر مى داشت تا به منطقه سنگلاخىرسيد. كفش از پاى در آورد و زير بغل گرفت.
مه من بیخبر سوی سفر رفت وز همراهان نمی آرد کسی سویم خبر زان بی خبر رفته
ديو جانس با دوست ثروتمندش به سفر رفت. دزدان بر آن دو راه بگرفتند. رفيق گفت:واى برمن ! اگر مرا بشناسد و ديو جانس گفت: واى بر من ! اگر مرا نشناسند.
يكى از بازرگانان نيشابور زنى با جمال داشت. در يكى از روزها كه مى خواست بهسفر برود، زن را به يكى از پيشوايان شهر به نام ابو عثمان صوفى كه بهپرهيزگارى و پارسايى موصوف بود سپرد و به سفر رفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز