ساعت دیدن

لغت نامه دهخدا

ساعت دیدن. [ ع َ دی دَ ] ( مص مرکب ) تحقیق ساعت سعد. ساعت سنجی. تعیین روز و ساعت سعد برای اموری چون عقد و ازدواج و انتقال به سرای نو. تعیین اینکه خداوند روز کدام ستاره است و مطابق علم احکام نجوم آن روز سعد است یا نحس. برای اطلاع از احکام ساعات رجوع شود به التفهیم ص 362 ببعد و ساعت سعد شود.

فرهنگ فارسی

ساعت سنجی

جمله سازی با ساعت دیدن

چو من با دیدن رویت بدینسانم که می بینی مبادا ساعتی کز دیدن رویت جدا مانم
رستوران بالای برج ساعتی یک بار گردش می‌کند، و بازدیدکنندگان توانایی دیدن شهر در هوای آزاد از بالای برج را دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زیان آور
زیان آور
نحوه
نحوه
ددی
ددی
فارغ التحصیل
فارغ التحصیل