لغت نامه دهخدا
زحل رنگ. [ زُ ح َ رَ ] ( ص مرکب ) برنگ زحل. تیره رنگ. زحل رنگم؛ یعنی سیاهم. ( شرفنامه منیری ) ( کشف اللغات ):
هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله
وز حریصی چون نعایم آهن و آتش خورم.خاقانی.
زحل رنگ. [ زُ ح َ رَ ] ( ص مرکب ) برنگ زحل. تیره رنگ. زحل رنگم؛ یعنی سیاهم. ( شرفنامه منیری ) ( کشف اللغات ):
هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله
وز حریصی چون نعایم آهن و آتش خورم.خاقانی.
برنگ زحل تیره رنگ
💡 ابرهای زحل خیلی کمرنگ تر از ابرهای مشتری به نظر میرسند. ابرهای مشتری اغلب به رنگ زرد کمرنگ و نارنجی هستند، به این دلیل که دما در زحل کمتر از مشتری است، ابرهای زحل در لایه پایینتری از جو آن قرار میگیرند.
💡 رنگ رخسارهٔ زحل کامش نقش پیشانی قمر نامش
💡 در موارد آنالیز داده، نظیر پردازش تصویر، جدول مراجعه برای تبدیل دادهٔ ورودی به یک فرمت خروجی مطلوب تر استفاده میشود. برای مثال، برای جلوهٔ بیشتر تفاوت در حلقه یهای سیارهٔ زحل، تصویر طیف خاکستری از سیارهٔ زحل به تصویر رنگی تبدیل میشود.