زبردست شدن

لغت نامه دهخدا

زبردست شدن. [ زَ ب َ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) قوی شدن. توانا شدن و بدست آوردن قوت و قدرت:
زبر دست شد مردم زیردست
بکین مرد دینی بزین برنشست.فردوسی.

جمله سازی با زبردست شدن

مسلمان شدن عبدالله ديصانى  هشام بن حكم از شاگردان زبردست و هوشمند امام صادق (ع ) بود، روزى يكى از منكرانخدا به نام (عبدالله ديصانى ) با هشام ملاقات كرد و پرسيد:
وی متولد ۱۰ ژوئن، ۱۹۵۳ در سنیکا، کارولینای جنوبی بوده و در ایالت کارولینای شمالی بزرگ شده‌است. ادواردز پیش از انتخاب شدن به عنوان سناتور در سال ۱۹۹۸، سال‌ها به عنوان وکیل دعاوی فعالیت کرده‌است و نام خود را در محافل به عنوان یک وکیل زبردست مطرح کرده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال راز فال راز فال عشقی فال عشقی فال کارت فال کارت