رومی زن

لغت نامه دهخدا

رومی زن. [ زَ ] ( اِ مرکب ) زنی که از اهل روم باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- رومی زن رعنا؛ کنایه از آفتاب است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از برهان ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) زنی که از اهل روم باشد. یا رومی زن رعنا آفتاب.

جمله سازی با رومی زن

💡 اما وقتی مسلمانان به منطقه تبوک رسیدند، لشکر رومیان از آنجا رفته بودند و به همین جهت سپاهیان مسلمان بدون درگیری، به مدینه بازگشتند.

💡 پنتوس، که به یک استان رومی تبدیل شده بود، باید به چندین پادشاه تحت‌الحمایه اختصاص داشت که مناطق مختلف آن را اداره می‌کردند.

💡 سکندر کینه‌جوی رفت ز ایرانتان هر قل رومی نژاد بکرد ویرانتان

💡 از دیگر الگوهای دایره‌ای در تاریخ معماری می‌توان به معابد گرد و روتونداها در معماری رومی، رمانسک و رنسانس، معابد آسمان و خانه‌های فوجیان تالو در چین، و پنجره‌ها در معماری گوتیک اشاره کرد.

💡 همواره این سرای چو باغ بهشت باد از رومیان چابک وترکان نازنین

💡 که بود آنکه او ساخت شنگرف رومی ز گوگرد خشک و ز سیماب لرزان