رزم کاری

لغت نامه دهخدا

رزم کاری. [ رَ ] ( حامص مرکب ) جنگاوری. جنگجویی. ( فرهنگ فارسی معین ). رزمجویی. رزمخواهی. رجوع به رزمکار و مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

جنگاوری جنگجویی رزمجویی

جمله سازی با رزم کاری

به فرمان او کرد کاری که کرد ز بزم و ز رزم و ز ننگ و نبرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز