ذو زوائد

لغت نامه دهخدا

ذوزوائد. [ زَ ءِ ] ( ع ص مرکب ) اسد ذوزوائد؛ شیر که پنجه و ناب و غرش بر جای دارد. ابن سیدة آورده است:
او ذی زوائد لایطاف بارضه
یفشی المهجهج کالذنوب المرسل.( از تاج العروس ).

فرهنگ فارسی

اسد ذو زائد.

جمله سازی با ذو زوائد

و نيز در همان كتاب است كه نسائى و عبد الله بن احمد در كتاب زوائد المسند، و ابن جريرو ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى در كتاب (شعب الايمان ) از ابى بنكعب از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )نقل كرده اند كه در تفسير جمله (و ذكرهم بايام الله ) فرمود:يعنى نعمت هاى خدا.
کام سخت در جلو از زوائد استخوان فک بالا و در عقب از صفحه افقی استخوان کامی ساخته شده‌است. باز بودن درز میانی در سنین پائین (حدود بالای ۷۰ در صد تا ۱۵ سالگی)، امکان باز کردن سریع ارتودونسی را بدون نیاز به جراحی فراهم می‌کند. در صورت کالسیفیه شدن درز میانی کمک جراحی به درمان ارتودونسی ضرورت پیدا می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاب یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
شی یعنی چه؟
شی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز