ذو حدس

لغت نامه دهخدا

ذوحدس. [ ح ُ دُ ] ( اِخ ) یوم ذی حدس. نام یکی از جنگهای مشهور عرب است.

فرهنگ فارسی

نام یکی از جنگهای مشهور عرب است.

جمله سازی با ذو حدس

آستینی ز وفا بر مژه ام کش تا چند پوشم این چشم تر، از حدس خداوند اجل
برخی او را متولد شیراز یا برخی دیگر زادگاه وی را علاوه بر شیراز، تبریز یا دیاربکر حدس می‌زنند.

آگاه باشيد كه هر كس (و هر چيز) كه در آسمانها و زمين است ملك خدا است، و آنچه رامشركان از غير خدا پيروى مى كنند گمان باطلى بيش نيست، كار آنها تنها حدس و تخمين است (66)

این همه دلائل به تأیید الهی و هدایت پادشاهی مفتقرند و این معنی است که ما او را به عبارت حدس یاد کرده‌ایم.
روش حل معادلات تفاضلی خطی نیز مانند بالاست. حدس هوشمندانه برای معادلات تفاضلی خطی با ضریب ثابت eλx که λ یک عدد مختلط است، وجود دارد که با جایگزین کردن حدس در معادلات تفاضلی به دست می‌آید.
پسر سعد حدس زد كه اگر بگويد نه چه خواهد شد گفت البته اجرا مى كنم !
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عمیق
عمیق
ورژن
ورژن
عظمت
عظمت
تخصیص
تخصیص