لغت نامه دهخدا
( دودآمیز ) دودآمیز. ( ن مف مرکب ) که آمیخته به دود باشد. که با دود آمیخته باشد. که دود آن را فراگرفته باشد. || کنایه از دم آلوده به آه است. همراه آه:
بخور مجلسش از ناله های دودآمیز
عقیق زیورش از دیده های خون پالای.سعدی.
( دودآمیز ) دودآمیز. ( ن مف مرکب ) که آمیخته به دود باشد. که با دود آمیخته باشد. که دود آن را فراگرفته باشد. || کنایه از دم آلوده به آه است. همراه آه:
بخور مجلسش از ناله های دودآمیز
عقیق زیورش از دیده های خون پالای.سعدی.
( دود آمیز ) که آمیخته به دود باشد.
💡 ز غم آهم غبار انگیز گشته رخم چون لاله دود آمیز گشته