دسته انداختن

لغت نامه دهخدا

دسته انداختن. [ دَ ت َ / ت ِ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) دسته افکندن. تعبیه و نصب کردن دسته به کارد و شمشیر و دیگر آلات و ادوات.

فرهنگ فارسی

دسته افکندن. تعبیه و نصب کردن دسته به کارد و شمشیر و دیگر آلات.

جمله سازی با دسته انداختن

شکنجه در دوران صفویان به‌طرز شگفت‌انگیزی عادی و رایج بود. تاریخ‌نگاران به دسته‌ای از خادمان شاهان صفوی به نام چیگیَن که مجرمان را زنده‌زنده می‌خوردند یا به نمونه‌های دیگری از مجازات‌ها مانند انداختن مجرمان جلوی سگان اشاره می‌کنند. برای راهزنان، دست و پاهای آنان را به چهار شتر می‌بستند و بدنش را بدین ترتیب پاره پاره می‌کردند. چنین آمده‌است که بسیاری از این شکنجه‌ها و مجازات‌ها ریشه در رسوم قبایل چادرنشین ترک آسیای‌میانه‌ای داشت که از حامیان شاه اسماعیل صفوی بودند و او را در به قدرت رساندن یاری نمودند. از جملهٔ این رسوم که این حامیان وارد نمودند، زنده‌خواری دشمنان و استفاده از جمجمهٔ دشمنان به‌عنوان جام شراب بود. گاهی شاهان صفوی آنان را احضار کرده و دستور می‌دادند تا مجرمان را در جلوی چشمانش بدرند. این دسته از آدم‌خواران که در دربار شاه عباس یکم هم نگهداری می‌شدند چیگیَن یا «چیگ قورچی‌ها» نام داشتند. نقل است که لشکر چهل‌نفری آدم‌خواران شاه عباس، در همه‌جا او را همراهی می‌کردند و قربانیان را زنده‌زنده می‌خوردند. کریم نجفی برزگر، استاد تاریخ صفوی، اشاره می‌کند که بسیاری از این اعمال تحت عنوان گسترش شیعه و اسلام توجیه می‌شد. به‌طورکلی صفویان تمایل داشتند که مشروعیت فرمانروایی خود و جانشینان خود را با اسلام، توجیه کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شمع فال شمع فال میلادی فال میلادی