دراز مژه

لغت نامه دهخدا

درازمژه. [ دِ م ُ ژَ / ژِ ] ( ص مرکب ) دراز مژگان. آنکه مژگانی طویل دارد. أوطف. أهدب. سبلاء. هدباء: عین سَبلاء؛ چشم درازمژگان. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آنکه مژگانی طویل دارد

جمله سازی با دراز مژه

ای به نظاره شده‌ای دیده باز سهل مبین در مژه‌های دراز