دخل کردن

لغت نامه دهخدا

دخل کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عایدی آوردن. فایده دادن. || عایدی داشتن. فایده بهم رسانیدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دخالت کردن تصرف کردن.
عایدی آوردن

جمله سازی با دخل کردن

💡 دخل عمرم خرج شد در انتظار گرچه من بر صبر کردن قادرم

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جوجو یعنی چه؟
جوجو یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز