دار دیده بان

لغت نامه دهخدا

داردیده بان. [ دی دَ / دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد که در 33هزارگزی جنوب باختری الشتر و 21هزارگزی باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع است. محلی تپه ماهور، سردسیر مالاریایی و دارای 60 تن سکنه است. آب آن از چشمه ها و محصول آنجا غلات، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ساکنان از طایفه کولیوند هستند. ( از فرهنگ جغرافیا یی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد

جمله سازی با دار دیده بان

دارد ز زنگیان خطر آیینه های صاف پوشیده دار دیده بیدار خویش را
پرده دار دیده عاشق حجاب او بس است چشم ما را بی سبب آن غمزه جلاد بست
گوشه ای گیر و گوش با خود دار دیده عقل و هوش با خود دار
گوشه ای گیر و گوش با خود دار دیده ی عقل و هوش با خود دار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال مکعب فال مکعب فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت