لغت نامه دهخدا
خیانت کننده. [ ن َ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) خوّان. خائن.
خیانت کننده. [ ن َ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) خوّان. خائن.
خوان خائن
💡 مور و ماتیولی در سال ۱۹۹۳ پس از اینکه مور نسبت به یک سوئدی الاصل اجتماعی دانمارکی به نام کریستینا «کیکی» تولستروپ احساس کرد از هم جدا شدند. مور بعداً تشخیص سرطان پروستات خود را در سال ۱۹۹۳ به عنوان «تغییر کننده زندگی» توصیف کرد که باعث شد او زندگی و ازدواج خود را دوباره ارزیابی کند. ماتیولی و تولستروپ مدتها با هم دوست بودند، اما ماتیولی در کتابی که متعاقباً در مورد رابطهاش با مور نوشت، هیچ چیز برای همیشه باقی نمیماند، او را مورد انتقاد قرار داد و توضیح داد که چگونه به او خیانت شده و توسط مور کنار گذاشته شدهاست.
💡 کتابها و آثار ماکیاولی از قبیل شهریار عظیم در ایتالیا و سراسر جهان کسب کرده منتهی کتاب شهریار یک سرمشق گمراه کنندهاست که مورد توجه ستمگران و جباران روزگار قرار گرفته و لوئی شانزدهم، ناپلئون، هیلتر و جانورانی از این قبیل همواره نسخهای از آن را با خود همراه داشتند و با خواندن آن سرمشق دوروئی و خیانت و جنایت نسبت به مردم را فرا گرفته و میگیرند.