خاموش کاری

لغت نامه دهخدا

خاموش کاری. ( حامص مرکب ) حالت خاموشی. خاموشی. دم فروبستگی. سکوت:
نظامی بخاموش کاری بسیچ
بگفتار ناگفتنی درمپیچ.نظامی.

فرهنگ عمید

خاموش شدن، سکوت: نظامی به خاموش کاری بسیچ / به گفتار ناگفتنی درمپیچ (نظامی۵: ۸۴۷ ).

فرهنگ فارسی

حالت خاموشی خاوشی

جمله سازی با خاموش کاری

این تکنیک برای اخلال زاویه‌ای یک رادار ردگیر که از ای‌جیی‌سی استفاده می‌کند، بکار می‌رود. یک سیگنال نویزی یا فریب دهنده به صورت روشن و خاموش، و با فرکانس و سیکل کاری مناسب ارسال می‌شود: که در سطح مناسب، عمل نمی‌کند. برای اینکه تکنیک، فراگیر تر باشد. سیکل کاری، اغلب به‌طور متناوب تغییر داده می‌شود (Swep Rate Modulation)
«مدت زمان زیادی از وقایع آبان ماه نگذشته‌است. دوربین‌های ما مستندسازان خاموش بود و موبایل‌های جوانان این مرز و بوم روشن. ثبت حقیقت به حضور و دریافت جایزه نیست، به جسارتِ بودن است در تنگناهای اجتماعی. کاری که مردم به سرانجام رسانیدند و ما نظاره‌گر. این جایزه تقدیم می‌شود به روح بلندِ جسورترین دوربین و مستندساز این سرزمین، پویا بختیاری و همه دوربین‌های تا ابد روشن.»
خراب شدن شهر نینوا و رویدادهای سال ۶۱۲ پ. م برای ما چندان روشن نیست، تاریخ گد دربارهٔ اقدامات هوخشتره خاموش است. شاید مادی‌ها سرگرم تحکیم پشت جبهه خود بودند و مثلاً می‌خواستند پادشاهی سکا را تحت انقیاد خود درآورند. دانسته نشده که در آن زمان نیروهای بابلی به چه کاری مشغول بودند. «تاریخ گد» آنجا که مربوط به این بخش است، سخت آسیب دیده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز