تره تن

لغت نامه دهخدا

تره تن. [ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین که 37 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان حوم. بخش مرکزی شهرستان قزوین

جمله سازی با تره تن

💡 لم تره العيون بمشاهده الاعيان و لكن رائته القلوب بحقايق الايمان ).

💡 هم‌چون فلک که بر سر خوان قبول ورد آن را همی که تره دهی نان نمی‌دهی

💡 طی شد اوان کبک و بط و ماهی و تذرو هنگام کنگر آمد و اسپر غم و تره

💡 درین محیط که صد سر به تره ای است ز موج نفس دلیر کشیدن خطاست همچو حباب

💡 در طبخ سنبوسه از موادی چون گوشت چرخ‌کرده، سیب‌زمینی، گشنیز، جعفری، تره، پیاز، نان لواش، زردچوبه، فلفل سیاه، فلفل قرمز، نمک، پودر کاری و روغن استفاده می‌شود.

💡 با وجود این که گوجه فرنگی در علم گیاه‌شناسی یک میوه تلقی می‌شود، در علم کشاورزی اغلب به‌عنوان تره‌بار (سبزیجات) شناخته می‌شود.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز