تاخت اوردن

تاخت آوردن در زبان فارسی به معنای حمله کردن یا هجوم بردن است و از جمله واژه‌هایی است که به طور خاص برای بیان شدت عمل یا حرکت سریع و ناگهانی به کار می‌رود. این واژه در دو مفهوم اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد که هر دو حالت نوعی شدت عمل یا برخورد قاطع را نشان می‌دهند:

حمله کردن یا هجوم بردن

در این معنا، تاخت آوردن به عمل حمله یا هجوم به یک مکان یا شخص اشاره دارد. این مفهوم در زمینه‌های نظامی یا جنگی به کار می‌رود، زمانی که یک گروه یا فرد به طور ناگهانی و با شدت به دشمن حمله می‌کند.

بازخواست و سرزنش کردن شدید

در مفهوم دوم، تاخت آوردن به معنای بازخواست یا سرزنش کردن شدید و قاطعانه است. این معنا بیشتر در تعاملات اجتماعی یا برخوردهای کلامی به کار می‌رود، زمانی که فردی به شدت دیگری را مورد انتقاد یا بازخواست قرار می‌دهد.

لغت نامه دهخدا

( تاخت آوردن ) تاخت آوردن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) حمله کردن. هجوم کردن: ثُنیان، موضعی که در آنجا غمّان و تغلب و ذبیان و غیرهم بر بنی عذره تاخت آوردند و ظفر نصیب بنی عذره گردید. ( منتهی الارب ). || مؤاخذه و عتاب سخت کردن، چنانکه تاخت آوردن به کسی بمعنی سخت اعتراض کردن و ایراد کردن به اوست. رجوع به تاخت و تاختن شود.

فرهنگ فارسی

( تاخت آوردن ) ( مصدر ) ۱- حمله کردن هجوم بردن. ۲- مواخذه عتاب سخت کردن.

جملاتی از کلمه تاخت اوردن

اما شاعر که نمی‌توانست امیدوار باشد که همواره برای شعرهایش پاداشی با گشاده‌دستی پرداخته شود، گویا در پایان دوره غزنوی و همزمان با تاخت آوردن ترکمنان و خشک‌سالی در خراسان از توس راهی غرب ایران شد.
سپس، مقارن با تاخت آوردن ترکمنان سلجوقی و خشک‌سالی در خراسان از توس راهی غرب ایران شد و در ۴۴۷ در دربار ابونصر جستان امیر طارم کتاب الابنیه ابومنصور هروی را رونویسی کرد و در قصاید خود او را ستود.
در این زمان یک پناهنده سریانی از انطاکیه به نام کوریادس که شاپور به او وعدهٔ امپراتوری روم را داده بود، حاضر شد سپاه شاپور را تا انطاکیه راهنمایی کند. گویا شاپور می‌خواست انطاکیه را پایگاه استواری برای تاخت آوردن به روم سازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال عشق فال عشق فال زندگی فال زندگی فال ماهجونگ فال ماهجونگ