برخورد قارون و حضرت موسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حضرت موسی ـ علیه السلام ـ پس از نجات از شرّ فرعون و فرعونیان و سپس سامری، به شرّ دیگری در رابطه با قارون، دچار شد.
«قارون بن یصْهُر بن قاهث » پسرعمو یا پسرخاله حضرت موسی ـ علیه السلام ـ بود. و از علم و حکمت بهره وافر داشت، به طوری که جمعیت بنی اسرائیل به دو بخش تقسیم می شد، موسی ـ علیه السلام ـ عهده دار قضاوت در یک بخش بود، و قارون دادستان بخش دیگربود.
ثروت قارون
قارون، دارای ثروت کلانی شد که تنها کلیدهای خزانه های ثروت او را شصت قاطر (و به نقلی چهل قاطر) حمل می کردند.قرآن در این مورد می گوید:«وَ آتَیناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّهِ؛ و ما آنقدر گنج ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن، برای یک گروه زورمند، مشکل و زحمت بود.»
آغازاختلاف
تا این زمان، بین او و موسی ـ علیه السلام ـ دشمنی و جار و جنجال نبود، وقتی که فرمان گرفتن زکات، از طرف خداوند بر موسی ـ علیه السلام ـ صادر شد، موسی ـ علیه السلام ـ نزد قارون رفت و از او مطالبه زکات نمود، آن هم زکات اندک یعنی از هر هزار دینار، یک دینار و از هر هزار درهم، یک درهم. و از هر هزار نوع کالا، یک نوع.قارون در آغاز از این دستور، سرپیچی نکرد، ولی به خانه اش آمد و به حسابرسی پرداخت، متوجه شد زکات مالش بسیار می شود. حرص و دنیاپرستی باعث گردید که برای حفظ مال خود، به یک آشوب ناجوانمردانه دست بزند.
← خنثی شدن توطئه
...

جمله سازی با برخورد قارون و حضرت موسی

مسلمانان شیعه از صدیقه به عنوان لقبی برای فاطمه دختر محمد استفاده می‌کنند. در کتاب «آنگاه من هدایت شدم»، نویسنده شیعه از مخاطبان سنی خود می‌پرسد که چگونه ممکن است ابوبکر و فاطمه هر دو «صدیق» باشند، در حالی که درگیری‌های شدید و عمیقشان را در نظر می‌گیرند، و دلالت بر این دارد که منطق اقتضا می‌کند که یکی باید دروغگو باشد؟ پس دروغگو که نمی‌تواند دختر محمد باشد. (نکته: اهل سنت همه آن متن را به اختلافاتی که بین هارون نبی و حضرت موسی و هر دو همزمان صدیق و نبی بوده‌است تفسیر می‌کنند) نظر اهل سنت این است که محمد دختر فاطمه نیز صدیقه است. در لغت به معنای بسیار راست گو بوده که صیغه مبالغه از «صدق» می‌باشد. این کلمه هم به عنوان نام و هم به عنوان لقب مورد استفاده قرار گرفته‌است.