باز جای بردن

لغت نامه دهخدا

باز جای بردن. [ زِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) بجای اول رجعت دادن. عودت بمحل خود دادن:
تکین بدید بکوی اوفتاده مسواکش
ربود تا ببرد بازجای و باز کده.
عماره ( از حاشیه فرهنگ اسدی خطی نخجوانی ).

فرهنگ فارسی

بجای اول رجعت دادن

جمله سازی با باز جای بردن

💡 چو خواهی که ز ایدر شوی باز جای زمانی نگویم بر من بپای

💡 ز تیزی که شد مرکب بادپای رساند آن تن سفته را باز جای

💡 ز ترکان نرستند جز اندکی نشد باز جای از دو صدشان یکی

💡 جهان پهلوان چون شود باز جای در آرد سپهدار نو را ز پای

💡 دوان شد همی بارگی باز جای بدیدند گردان ستاده به پای

💡 عهد چنان شد که درین تنگنای تنگدل آیی و شوی باز جای

سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز