الا و للا

لغت نامه دهخدا

الا و للا. [ اِل ْ لا وُ لِل ْ لا ] ( ق مرکب ) در تداول عوام، حتماً. لابد. بی چون و چرا: الا و للا همین را میخواهم که میخواهم. رجوع به ماده قبل شود.

جمله سازی با الا و للا

فضل ابن ابى قره مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:ما من مؤ من الا و فيه دعابة، قلت: و ما الدعابة ؟ قال: المزاح (92) مؤ منى نيست كه در وجود او خوش طبعىنباشد. پيشواى ششم نيز افرادى را كه در ميان جمع، ديگران را با شوخى و خوش طبعىشاد مى كنند، بدون اين كه گناهى مرتكب شوند و عفت كلام را از ميان ببرند، دوستانخداوند مى داند و مى فرمايد:ان الله يحب المداعب فى الجماعة بلا رفث؛(93)
و مراد از سخن امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود (ما رايت شيئا الا و رايت اللهفيه )،جز ديدن اسماى الهى نيست (141) و از راه معرفتهاى نفسانى نيز آدمى جزبه مشاهده حقيقت نفس ‍ خويش،نايل نمى آيد (شهودنا للحق شهود انفسها) (142)(فلايدرك الحق ادراك نفسه )(143) و انسان كامل كه مرات شهود حق است،جز ذات خويش رامشاهده نمى كند (فالانسان الكامل كما انه مرات شهود الحق،ذاته مراة شهود الاشياءكلها) (144)
و نيز: ما من عبد الا و لقلبه عينان، و هما غيب يدرك بهما الغيب، فاذا اراد الله بعبدخيرا فتح عينى قلبه، فيرى ما هو غائب عن بصره. (32) ((بنده اى نيست مگر آنكهدل او داراى دو چشم است؛ آن دو چشم از نظر پنهان است و به وسيله آنهاست كه نهانهاادراك مى شوند. پس هرگاه خداوند خير بنده اى خواهد چشمان دلش را مى گشايد و او آنچهرا كه از ديده سرش پنهان است مى بيند)).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لسان الغیب
لسان الغیب
هول
هول
اسرع وقت
اسرع وقت
خاص
خاص