احمال و اثقال

لغت نامه دهخدا

احمال و اثقال. [ اَ ل ُ اَ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) باروبندیل. باروبنه. خواروبار.

فرهنگ فارسی

بار و بندیل

جمله سازی با احمال و اثقال

در جلد عاشر بحار (طبع كمپانى ) و غير آن مروى است كه چون يزيد خواستعيال الله را روانه مدينه نمايد اموال و اثقال و عطايا را بر زبر هم نهاد... تا آنجا كهگويد: آنگاه روى به مدينه نهادند، چون ديوارهاى مدينه نمودار گرديد، ام كلثوم بادلى پر ا اندوه سيلاب اشك از ديده جارى ساخته به قرائت اين مرثيه پرداخت و زمين وآسمان را منقلب ساخت 

چون نامه ابن زياد به يزيد رسيد و از مضمون آن مطلع گرديد در جواب نوشت كه سرهارا با اموال و اثقال ايشان به شام بفرست.