ذو علم

لغت نامه دهخدا

ذوعلم. [ ع ِ ] ( ع ص مرکب ) صاحب علم. خداوند دانش: و انه لَذو علم لما علمناه ولکن اکثر الناس لایعلمون. ( قرآن 12 / 68 )؛ و بدرستی که او «یعقوب » صاحب علمی بود که آموخته بودیم او را ولیکن بیشترمردم نمیدانند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 3 ص 143 ). و باز در همان سوره ضمن آیه 72 آمده است: و فوق کل ذی علم علیم؛ و بالای هر خداوند علمی دانائی است. ( ایضاً ).

فرهنگ فارسی

صاحب علم. خداوند دانش.

جمله سازی با ذو علم

( جعفر بن محمد الصادق هو ذو علم غزير و ادبكامل فى الحكمه و زهد فى الدنيا و ورع تام عن الشهوات، قد اقام بالمدينه مده يفيدالشيعه المنتمين اليه و يفيض على الموالين له اسرار العلوم، ثمدخل العراق و اقام بها مده، ما تعرض لدامامه قط، و لا نازع فى الخلافه احدا، و من غرقفى بحر المعرفه لم يقع فى شط و من تعلا الى ذروه الحقيقه لم يخف من حط(98))
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال احساس فال احساس فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت