توانگر زاده

لغت نامه دهخدا

توانگرزاده. [ ت ُ / ت َ گ َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب / ص مرکب ) بزرگ زاده. فرزند کسی که صاحب جاه و مال باشد: توانگرزاده ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

بزرگ زاده. فرزنده کسی که صاحب جاه و مال باشد.

جمله سازی با توانگر زاده

جرج هربرت (به انگلیسی: George Herbert) شاعر، سخنران و کشیش کلیسای انگلیکان در انگلستان بود. او در یک خانوادهٔ هنرمند و توانگر زاده شد، از آموزش و پرورش خوبی بهره‌مند شد و به مناصبی در دانشگاه کمبریج و مجلس سنا دست یافت. هربرت از بیماری سل درگذشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت