تجدیدی

لغت نامه دهخدا

تجدیدی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب بتجدید. آنکه در امتحان تجدید شده باشد.رجوع بتجدید شدن و تجدید و دیگر ترکیب های آن شود.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب. ) ۱ - منسوب به تجدید. ۲ - شاگردی که از عهدة امتحان چنان که باید برنیامده و باید دوباره امتحان دهد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به تجدید ۲- شاگردی که از عهد. امتحان چنانکه باید بر نیامده و باید دوباره امتحان دهد.

ویکی واژه

منسوب به تجدید.
شاگردی که از عهدة امتحان چنان که باید برنیامده و باید دوباره امتحان دهد.

جمله سازی با تجدیدی

«آن» خیلی زود عهده دار زندگی سسیل می شود و حتی او را مجبور می کند که در امتحان تجدیدی دیپلم دبیرستانش شرکت کند. علاوه بر این، «آن» عدم موافقت خود را با داشتن رابطه با سیریل ابراز می کند (دیدن سسیل را برای سیریل ممنوع می کند). به تدریج ریموند از السا دور می شود و بیشتر و بیشتر شیفته «آن» که زن مسئول و معقولی است، می شود.
هفته‌ای دو شب در کمک به پدرش در مجله‌ی «امید ایران» نمونه‌خوانی می‌کرد و با دوستی از محله به عکاسی می‌پرداخت. همان سال در کتابخانه‌­ی پارک شهر آن­قدر رمان خواند (عمدتا از نویسنده­‌های روسیه) که تجدیدی آورد و جدی‌­اش نگرفت و رد شد. به گفته‌ی خودش هنوز هم شعر و ادبیات علاقه­‌ی اصلی‌اش به عنوان یک هنردوست است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز