امیر حرس

لغت نامه دهخدا

امیر حرس. [ اَ رِ ح َ رَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) رئیس نگهبانان. در دوره غزنویان چنانکه از تاریخ بیهقی برمی آید شخصی بوده که نگهبانان شاهی را ریاست می کرده. رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 228 و 435 شود.

فرهنگ فارسی

رئیس نگهبانان

جمله سازی با امیر حرس

فصل ۳۹: اندر امیر حرس و چوب داران و اسباب سیاست
در حقیقت دومین شغل از لحاظ اهمیتی در هر دوره در درگاه خلیفه یا سطان شغل صاحب حرس یا امیر حرس بود.
فصل ۳۹: اندر امیر حرس و چوب داران و اسباب سیاست
ز خائنان و ز دزدان که بر سرکارند شد این امین خزانه‌، شد آن امیر حرس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال درخت فال درخت فال ای چینگ فال ای چینگ فال آرزو فال آرزو