الطست

لغت نامه دهخدا

الطست. [ اَ طَ ] ( ع اِ ) میعه هندی، و میعه نوعی عطر است. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به میعه شود.

جمله سازی با الطست

ثم التفت الى فقال و الله لقد عهد الينا رسول الله (ص ) ان هذا الامر يملكه اثنى عشراماما احد عشر منهم من ولد على و فاطمه (ع ) مامنا الا مسموم اومقتول ثم رفعت الطست و بكى (ع )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دپارتمان
دپارتمان
تقسیم
تقسیم
ادریان
ادریان
با دقت
با دقت