اسفدران

لغت نامه دهخدا

اسفدران. [ اِ ف َ ] ( اِخ ) دهی در پنج فرسنگی میانه مشرق و جنوب جشنیان. رجوع به نزهة القلوب ج 3 ص 122 ح 2 شود.
اسفدران. [ اِ ف َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 74 هزارگزی جنوب خاوری اردکان، سه هزارگزی راه فرعی اردکان به بیضا. سکنه 19 تن. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

جمله سازی با اسفدران

۴- ونک در فارسی ناصری: در فارسنامه در فهرست اسامی نواحی بلوکات فارس آمده‌است: بلوکات سرحد شش ناحیه از سردسیرات فارس در میانه شمال و مغرب شیراز افتاده‌است. درازای آن از قریه کیفته تا گندمان ۲۱ فرسخ و پهنای آن از اسفدران تا قریه میمند فلارد ۱۴ فرسخ است. از قدیم تاکنون همیشه حکومت و ضابطی این بلوک با خوانین قشقایی بوده و تاکنون در تصرف داراب خان ایل بیگی قشقایی باقی است و این شش ناحیه از این قرار است: