مرهوم

لغت نامه دهخدا

مرهوم. [ م َ ] ( ع ص ) مکانی که «رهمة» و باران نرم بر آن رسیده باشد. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مکانی که رهمه و باران نرم رسیده باشد

جمله سازی با مرهوم

كتاب بزرگ آسمانى ما، قرآن، با يك آيه كوتاه و پرمغز بر اين افكار مرهوم خط قرمزكشيده و مى فرمايد:(( و ان ليس ‍ للانسان الاماسعى؛)) يعنى، انسان در گرو كار وكوشش خود مى باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی
طولانی
هیز
هیز
آبان
آبان
اسرع وقت
اسرع وقت