لغت نامه دهخدا
مرده ساختن. [ م ُ دَ / دِت َ ] ( مص مرکب ) خود را مرده ساختن. خود را به مردگی زدن خود را مرده وانمود کردن. چون مردگان بی حس و حرکت افتادن: من نیز خویشتن را در میان ایشان انداختم و خویشتن را مرده ساختم. ( تاریخ بخارا ).
معنی مردن ز طوطی بد نیاز
در نیاز و فقر خود را مرده ساز.مولوی.