فاعل ناقص

لغت نامه دهخدا

فاعل ناقص. [ ع ِ ل ِ ق ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) فاعلی است که صدور فعل از او مسبوق به مقدمات و اموری چند و به عبارت دیگر حصول اثر از آن منوط و متوقف بر حرکات و معداتی باشد. درمقابل فاعل تام که بدون معدات و امور دیگر منشاء صدور فعل است. ( از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ). علت ناقصه.

فرهنگ فارسی

فاعلی است که صدور فعل از او مسبوق به مقدمات و اموری چند و به عبارت دیگر حصول اثر از آن منوط و متوقف بر حرکات و معداتی باشد.

جمله سازی با فاعل ناقص

اين شبهه نيز مغالطه و قياس كردن كار فاعل ناقص و فقير است به كارفاعل تام و غنى بالذات، زيرا حكم عقل به اينكه(فاعل بايد فعلى را انجام دهد كه از آن نفعى عايدش شود) در فاعلى است كه ناقصباشد و بخواهد با فعل خود نقص خود را جبران نمايد نه فاعلى كه غنى بالذات است،عقل چنين حكم عمومى ندارد كه حتى فاعلى هم كه غنى بالذات است و هيچ جهت نقصى در اونيست بايد در فعل خود فايده اى را در نظر بگيرد، و از آن منتفع شود، و نيز نمى تواندحكم كند به اينكه صدور فعل از چنين فاعلىمحال و ممتنع است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کون کردن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز