عملی ساختن

لغت نامه دهخدا

عملی ساختن. [ ع َ م َ ت َ ] ( مص مرکب ) به انجام رساندن. به عمل درآوردن. امری را قابل عمل کردن.

فرهنگ فارسی

بانجام رساندن بعمل در آوردن

جمله سازی با عملی ساختن

تغییر مناسبات ارباب و رعیت در ایران و اصلاح در مالکیت زمین‌های کشاورزی، مراتع و منابع آب در سراسر دوران مشروطه از دغدغه‌های قانونگذاران بود و بارها قوانینی برای اصلاح این وضعیت تصویب شد. شخص محمدرضا شاه نیز بارها از لزوم اصلاحات ارضی سخن گفته بود و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بسوی عملی ساختن این خواسته گام برداشت. به اشاره او، مجلس شورای ملی طرحی برای اصلاحات ارضی تدوین کرد.
شرایط نامشخص و ناامنی در عراق باعث گردید که داوود بیگ رهبر قبیله جاف، (پدر سالار) که در آن زمان عضو پارلمان عراق و چهره‌ای مشهور بود تصمیم به ترک کشور گرفته و در راستای عملی ساختن آن تصمیم به گرمی مورد استقبال محمدرضا شاه، پادشاه ایران قرار گرفت؛ لذا سالار در سال ۱۹۵۹ عراق را ترک کرد و ایران را برای اقامت خود انتخاب کرد. او زبان فارسی را فرا گرفت و تحصیلات خود را در شهر کرمانشاه از سر گرفت.
تغییر مناسبات ارباب و رعیت در ایران و اصلاح در مالکیت زمین‌های کشاورزی، مراتع و منابع آب در سراسر دوران مشروطه از دغدغه‌های قانون‌گذاران بود و بارها قوانینی برای اصلاح این وضعیت تصویب شد. محمدرضا شاه بارها از لزوم اصلاحات ارضی سخن گفته بود و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به‌سوی عملی ساختن این خواسته گام برداشت. به اشاره او، مجلس شورای ملی طرحی برای اصلاحات ارضی تدوین کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اوشاخ یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز