دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی عَلَّمْنَاهُ: به او تعلیم دادیم - به او یاد دادیم
ریشه کلمه:
علم (۸۵۴ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
[ویکی الکتاب] معنی عَلَّمْنَاهُ: به او تعلیم دادیم - به او یاد دادیم
ریشه کلمه:
علم (۸۵۴ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
💡 پس جمله (و ما علمناه الشعر) مى خواهد بفرمايد: ما به او شعر نياموختيم. و لازمه ايننفى آن است كه آن جناب هيچ سررشته اى از شعر نداشته باشد، نه اين كه شعر بلدباشد ولى از گفتن شعر امتناع بورزد، براى اين كه مثلا خدا او رااز اين كار نهى كردهباشد، و نه اين كه بخواهد بفرمايد قرآن شعر نيست، هر چندرسول اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شعر هم بلد باشد.
💡 ( و علمناه من لدنا علما) - اين علم نيز مانند رحمت علمى است كه غير خدا كسى در آن صنعىو دخالتى ندارد، و چيزى از قبيل حس و فكر در آن واسطه نيست. و خلاصه، از راه اكتسابو استدلال به دست نمى آيد. دليل بر اين معنا جمله (من لدنا) است كه مى رساند منظوراز آن علم، علم لدنى و غير اكتسابى و مختص به اولياء است. و از آخر آيات استفاده مىشود كه مقصود از آن، علم به تاويل حوادث است.
💡 در آيات گذشته بحثهاى مختلفى پيرامون توحيد و معاد مطرح بود، در دو آيه فوق بهبحث نبوت باز مى گردد، و يكى از رائجترين اتهاماتى را كه براى پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم ) مطرح مى كردند عنوان كرده پاسخ دندانشكن و آموزنده بهآن ميدهد، و آن اتهام شعر و شاعرى است، مى گويد: ما به او تعليم شعر نداديم وشايسته او نيست كه شاعر باشد (و ما علمناه الشعر و ما ينبغى له ).
💡 هـنـگـامـى كـه مـوسـى و يـار هـمـسفرش به جاى اول، يعنى در كنار صخره و نزديك مجمعالبـحـريـن بـازگـشـتـنـد نـاگـهـان بـنـدهـاى از بـنـدگـان مـا را يـافـتـنـد كـه او رامـشمول رحمت خود ساخته، و علم و دانش قابل ملاحظه اى تعليمش كرده بوديم (فوجدا عبدامن عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما).
💡 بعضى ديگر گفته اند: (لام ) در جمله (لما علمناه ) براى تقويت است، و به جملهچنين معنا مى دهد كه: يعقوب (عليه السّلام ) به آنچه كه ما تعليمش داده بوديم عالم بودو به آن عمل هم مى كرد، آرى كسى كه علمى دارد و به آنعمل نمى كند مانند كسى است كه اصلا علم ندارد. و همچنيناقوال ديگر و تفاسير عجيب ترى كه براى آيه مورد بحث كرده اند.
💡 سپس قرآن يعقوب را با اين جمله مدح و توصيف مى كند كه او از طريق تعليمى كه ما بهاو داديم، علم و آگاهى داشت، در حالى كه اكثر مردم نمى دانند (و انه لذو علم لما علمناه ولكن اكثر الناس لا يعلمون ).