💡 و در تفسير عياشى آمده كه سليمان از سفياننقل مى كند كه مى گويد به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم: آيا جايز نيست كهآدمى خود را تزكيه نمايد (و از خوبى خود تعريف كند)؟ فرمود: در صورتى كهناگزير شود جايز است، مگر نشنيده اى گفتار يوسف را كه به پادشاه مصر گفت:(اجعلنى على خزائن الارض انى حفيظ عليم ) و همچنين گفتار عبد صالح را كه گفت:(انى لكم ناصح امين )؟.
💡 و سبب كثرت عبادتش در شب و روى، عبد صالح مى خواندندش و در عراق به بابالحوائج الى الله معروف بود؛ چه مطلوب متوسلان به حضرتش، از سوى خداوندحاصل مى گشت و كراماتش، عقول را به حيرت وا مى داشت و بيانگر آن بود كه او راقدمى صدق نزد خداوند بود كه آنرا زوالى متصور نبود. (967)
💡 و امام جماعت نقل كرد از شيخ مهدى زريجا. وى گفت: (وقتى در مسجد كوفه بودم، پسديدم آن عبد صالح، حاجى عبداللّه را كه عازم نجف شده بعد از نصف شب، كه دراوّل روز به آنجا برسد. پس من به همراه او رفتم. چون رسيديم به چاهى كه در وسطراه است، شيرى را ديدم كه در وسط راه نشسته و صحرا خالى از متردّدين غير از من و او.پس من ايستادم.
💡 و در تفسير عياشى از محمد بن منصور روايت شده كه گفت: از عبد صالح موسى بن جعفر(عليه السلام ) از آيه (انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ) سؤال كردم. حضرت فرمود: قرآن داراى ظاهر و باطن است، آنچه را كه خداى تعالى درقرآن حرام كرده ظاهر محرمات است و اما باطن آنها ائمه جورند. و همچنين آنچه را كه درقرآن حلال كرده ظاهر مباحات دينى است، و باطن آنها امامان حق اند.